دریافت کد این آهنگ

وبلاگ عاشقانه


دریافت کد :: صداياب
طرح های زیبای حنا بر روی دست و پا

♥باغ ستاره♥

ازسر زمین عشق تا سراسردنیا

 

 

 

[ برچسب:,

] [ ] [ Fatemeh Baraty ]

[ ]

[ برچسب:,

] [ ] [ Fatemeh Baraty ]

[ ]

ایجاد لخته خون هنگام زخم

تقسیم تارموی انسان

چشم مگس

سلول های چربی

بال پروانه

سطح زبان

گلبول های قرمز خون

کاغذ کاربن

[ برچسب:,

] [ ] [ Fatemeh Baraty ]

[ ]

 

 

 

 

 

 

[ برچسب:,

] [ ] [ Fatemeh Baraty ]

[ ]

[ برچسب:,

] [ ] [ Fatemeh Baraty ]

[ ]

 

 

بوسه میزنم بر آن دست هایی که
هیچوقت دستانم را رها نکرد
بوسه میزنم بر دست های تو مادرم ، پدرم تمام زندگی من !!!
به عشق همه پدر مادرا......

 

[ برچسب:,

] [ ] [ Fatemeh Baraty ]

[ ]

[ برچسب:,

] [ ] [ Fatemeh Baraty ]

[ ]

ناشنــوا بـــاش وقتــی همـــه
از محـــال بـــودن آرزوهـــایــت سخــن مــی گــوینــد. . .

 

یه وقتایی...آدم...

یهویی میفهمه....

چقدر تنهاست .../.

 

باز یا بسته ...

چه فرق می کند؟
پنجره ... زخم ِ همیشگی ِ دیوار است...


 


مردجوانی کنار نهر آب نشسته بود و غمگین و افسرده به سطح آب زل زده بود. شیوانا از آنجا می گذشت. او را دید و متوجه حالت پریشانش شد و کنارش نشست. مرد جوان وقتی شیوانا را دید بی اختیار گفت:" عجیب آشفته ام و همه چیز زندگی ام به هم ریخته است. به شدت نیازمند آرامش هستم و نمی دانم این آرامش را کجا پیدا کنم؟"

شیوانا برگی از شاخه افتاده روی زمین کند و آن را داخل نهر آب انداخت و گفت:" به این برگ نگاه کن وقتی داخل آب می افتد خود را به جریان آن می سپارد وبا آن می رود." سپس شیوانا سنگی بزرگ را از کنار جوی آب برداشت و داخل نهر انداخت . سنگ به خاطر سنگینی اش داخل نهر فرو رفت و در عمق آن کنار بقیه سنگ ها قرار گرفت.

شیوانا گفت:"این سنگ را هم که دیدی. به خاطر سنگینی اش توانست بر نیروی جریان آب غلبه کند و درعمق نهر قرار گیرد.حال تو به من بگو آیا آرامش سنگ را می خواهی یا آرامش برگ را!"

مرد جوان مات و متحیر به شیوانا نگاه کرد و گفت:" اما برگ که آرام نیست. او با هر افت و خیز آب نهر بالا و پائین می رود و الان معلوم نیست کجاست!؟ لااقل سنگ می داند کجا ایستاده و با وجودی که در بالا و اطرافش آب جریان دارد اما محکم ایستاده و تکان نمی خورد. من آرامش سنگ را ترجیح می دهم!"


شیوانا لبخندی زد و گفت:" پس چرا از جریان های مخالف و ناملایمات جاری زندگی ات می نالی؟ اگر آرامش سنگ را برگزیده ای پس تاب ناملایمات را هم داشته باش و محکم هر جایی که هستی آرام و قرار خود را از دست مده."

شیوانا این را گفت و بلند شد تا برود. مرد جوان که آرام شده بود نفس عمیقی کشید و از جا برخاست و مسافتی با شیوانا همراه شد. چند دقیقه که گذشت موقع خداحافظی مرد جوان از شیوانا پرسید:" شما اگر جای من بودید آرامش سنگ را انتخاب می کردید یا آرامش برگ را؟"

شیوانا لبخندی زد و گفت:" من تمام زندگی ام خودم را با اطمینان به خالق رودخانه هستی به جریان زندگی سپرده ام و چون می دانم در آغوش رودخانه ای هستم که همه ذرات آن نشان از حضور یار دارد از افت و خیزهایش هرگز دل آشوب نمی شوم. من آرامش برگ را می پسندم چون اصلا دلم نمی آید حتی یک لحظه فرصت هم نفسی و حرکت همراه جریان حیات را ازدست بدهم.

در دل افت و خیزهای هیجان آور زندگی است که آن آرامش عمیق و ناگفتنی بدست می آید. اما این تو هستی که نهایتا باید انتخاب کنی که آرامش دائما در حال افت و خیز اما همزمان جاری بودن برگ را بپذیری یا آرامش و وقار و سکون سنگ را. در هر دو حالت داخل آب هستی."

[ برچسب:,

] [ ] [ Fatemeh Baraty ]

[ ]

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

[ برچسب:,

] [ ] [ Fatemeh Baraty ]

[ ]

 

 

 

 

 

[ برچسب:,

] [ ] [ Fatemeh Baraty ]

[ ]

 

 

 

 

 

 

 

[ برچسب:,

] [ ] [ Fatemeh Baraty ]

[ ]

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

[ برچسب:,

] [ ] [ Fatemeh Baraty ]

[ ]

همیشه نیاز نیست برای خوشحالی به چیز خیلی بزرگ یا کارهای خیلی متفاوتی فکر کنیم.
فقط کافیست به چیزهای کوچک اطرافمان بیشتر دقت کنیم. همین.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

[ برچسب:,

] [ ] [ Fatemeh Baraty ]

[ ]

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

[ برچسب:,

] [ ] [ Fatemeh Baraty ]

[ ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه

کد ِکج شدَنِ تَصآویر

کداهنگ برای وبلاگ

کد ِکج شدَنِ تَصآویر

کداهنگ برای وبلاگ